سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرق دعوای خلع ید با دعوای تخلیه و دعوای تملک عدوانی

فرق دعوای خلع ید با دعوای تخلیه و دعوای تملک عدوانی

عدم آگاهی از اینگونه دعواها (خلع ید؛ تخلیه و تملک عدوانی) و طریقه اقامه درست ایـن دعاوی؛ متاسفانه باعث خواهد شد؛   بیشتر افراد؛ پـس از طرح اختلاف و اطاله مدتهای محاکمه سرانجام مثبتی عایدشان نشود وحتی موجبات نا امیدی برای بسیاری؛ از قوه قضائیه می شود حال آنکه :

هر دعوای حقوقی که در محکمه مطرح می‌شود؛ حاوی شرایط و ارکان جداگانه‌ای است . پس بازبینـی به هر اختلاف منوط به تحقق ارکان و شرایط تشکیل‌دهنده آن اختلاف و مستلزم تقدیم دادخوهست مطابق مقررات قانونی هست و ماده 2 قانون آیین محاکمه مدنی مؤید ایـن مدعاست .

وقتی که خواهان شکایت ی به خواسته خلع ید به محکمه تقدیم می‌نماید؛ شرایط و ارکان تشکیل‌دهنده ایـن دعوا تاییـد مالکیت ؛ تملک غاصبانه و یا در حکم غاصبانه خوانده دعواست . در ایـن شرایط خواهان می بایست دلایل تملک خود را به محکمه تقدیم نماید تا محکمه پـس از بازبینـی به دلایل تملک و تاییـد بقیه شرایط اختلاف در ماهیت مقوله حکم صادر نماید. کماکان که مشهور است؛ بازبینـی به دعوای خلع ید  فرع بر تاییـد مالکیت است . حال چنان چه که اصل تملک خواهان محل نزاع واقع شده و دلایل و اسناد ضـروری برای تاییـد مالکیت خود نداشته و مطالب و اظهارات وی حاکی از نوعی ادعای تملک باشد که تاییـد آن منوط به بازبینـی مستقل به ایـن ادعاست؛ در اینجا دعوای خلع ید خواهان به‌ تنهایی توانایی استماع نداشته و به استناد ماده 2 قانون آیین محاکمه مدنی قابل رد می‌باشد؛ چراکه خواهان ادعایی مطرح کـرده که در ردیف خواسته نیامده است . خلع ید علاوه بر معنای لغوی حاوی یک مفهوم فنی و اصطلاحی نیز است ؛ خلع ید به لحاظ حقوقی عنوان دعوایی هست که مالک یک مال غیر منقول( خانه؛ مغازه؛ زمین؛ آپارتمان ) بطرفیت تملک کننده غیرقانونی مال خود اقامه می نماید و از محکمه (امروزه شورای حل اختلاف) می خواهد که به روند تملک غیر مجاز تملک کننده پایان بخشیده و ملک؛ زمین؛ مغازه؛ آپارتمان وی را از تملک او خارج کـرده و تحویل او بدهند .

بعنوان مثال من حاوی یک مغازه می باشم و به مسافرت می روم پـس از 2 سـال مراجعت می کنم و مدقت می شوم یکـی از همسایگان مغازه از غیبت من سوء بهره گیری کـرده و به تملک مغازه پرداخته و در آن مبادرت به فروش لوازم یدکی ماشین می نماید؛ هر چند به او تذکر داده می شود حاضر نخواهد شد مغازه را تحویل دهد اینجهست که من می بایست با در دست دارا بودن مدرک تملک به شورای حل اختلاف محل وقوع مغازه رجوع کـرده و با تنظیم دادخوهست و طرح ادعای خلع ید بطرفیت تملک کننده که اصطلاحا غاصب تلقی می شود حق خود را مطالبه نمایم؛ شرط اصلی جهت طرح ادعای مذکور دارا بودن تملک بلا منازع هست یعنی می بایست سندی داشته باشیم که تملک ما را 100درصد ثابت نماید مثل دفترچه تملک سیم سرب؛ یا حکم قطعی تاییـد مالکیت. ولی چنان چه واقعا مالک باشم ولی مدرکی برای تاییـد آن نداشته باشم و طرف مقابل نیز ادعای تملک مرا قبول نداشته باشد . اینجا می بایست ابتدا به محکمه رجوع کنم و دعوای تاییـد مالکیت مطرح نمایم و با گرفتن حکم قطعی تاییـد مالکیت دعوای خلع ید در شورای حل اختلاف مطرح نمایم والا موفق نمی شوم . لازم به ذکر هست دعوای خلع ید با دعوای تملک عدوانی و تخلیه ید متفاوت هست چون منشاء دعوای خلع ید غصب هست و هیچ قراردادی بیـن مالک و تملک کننده وجود ندارد ولی در تخلیه ملک؛ آپارتمان؛ مغازه قرارداد کرایه وجود دارد ولی با وصف اینکه مدت کرایه پایان پذیرفته هست مستثواب حاضر به تخلیه ملک نمی باشد اینجا می بایست دعوای تخلیه مطرح کرد که در آن تملک عین ملک نیز شرط نمی باشد همین که شما مالک منافع نیز باشی کفایت می نماید . تصرف عدوانی نیز که به دو صورت کیفری و حقوقی قابل طرح هست باز مقوله فرق می نماید . در دعوای تملک عدوانی حقوقی تنها تاییـد سابقه تملک ضـروری هست و نیازی به تاییـد مالکیت (عین و منافع) نمی باشد همین که سبق تملک خواهان و لحوق تملک خوانده و عدوانی بودن تملک ثابت شود ضـروری هست اما در شکایت تملک عدوانی کیفری که حسب ماده690 قانون مجازات اسلامی مصوب سال1375 مطرح می شود اختلاف نظـر وجود دارد عده ای تملک را شرط می دانند ولی عده دیگری تنها سبق تملک را ضـروری می دانند که رویه قضایی نظـر اول یعنی تاییـد مالکیت را پذیرفته است .

منبع